to perspire, to sudate, to sweat, to drip with sweat, to swelter
to perspire
to sudate
to sweat
to drip with sweat
to swelter
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
وقتی که هوا گرم شد، بچه عرق کرد.
When it got hot, the baby perspired.
تب کودک شدید بود و داشت عرق میکرد.
The child's fever was high and he was sweating.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عرق کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عرق کردن