آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

عرق کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / aragh kardan /

to perspire, to sudate, to sweat, to drip with sweat, to swelter

to perspire

to sudate

to sweat

to drip with sweat

to swelter

با مایعی که توسط غدد عرق بدن ترشح می‌شود خیس شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

وقتی که هوا گرم شد، بچه عرق کرد.

When it got hot, the baby perspired.

تب کودک شدید بود و داشت عرق می‌کرد.

The child's fever was high and he was sweating.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت عرق کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عرق کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عرق کردن

لغات نزدیک عرق کردن

پیشنهاد بهبود معانی